قرآن
کریم در بسیاری از آیات خود، اصول و آداب سخن گفتن را مورد اشاره قرار داده
است که در این مقاله، برخی از آنها را ذکر میکنیم. 1- سلام و درود «إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاما» «سخنی جز سلام و درود نیست.»[1] نوع و جنس گفتار ما باید به گونهای باشد که طرف مقابلمان اذیت نشود. نوعِ کلام باید حیات بخش باشد و صدمهای به طرف مقابل نرساند.
إِنَّ
الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ
تُنذِرْهُمْ لاَ یُۆْمِنُونَ خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَ عَلَى
سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ
(6و7بقره) الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ : آنان که کفر ورزیدهاند یکسان است که بیمدهی یا ندهی آنان را، ایمان نخواهند آورد. خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ :خدا بر دل های آنان مُهر نهاده است و بر گوشهایشان و بر دیدگانشان پردهای است و برای آنان عذابی بزرگ است . کفار در جهت مقابل دعوت حق
از جمله آیات بحثبرانگیز میان مفسران آیه 32 سوره فاطر میباشد: «ثُمَّ
أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ
ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ
بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ» (آنگاه
این کتاب را به آن کسانی که از بندگان خود که انتخابشان کردهایم به میراث
دادیم، پس بعضی از ایشان ستمگر خویشند و بعضی معتدلند، و بعضی از ایشان به
اذن خدا به سوی نعمتها میشتابند و کرم بزرگ این است). برخی نکات در این آیه شریفه حائز اهمیت میباشد که در ذیل به بررسی آنها و بیان برخی نکات پیرامونشان اشاره خواهد شد. مقصود از «اورثهم مالا کذا» این است که فلانی فلان مال
را به ارث برای آنان باقی گذاشت تا ایشان بعد از مرگ وی به امر آن مال قیام
کنند همچنانکه خود در زمان حیاتش از آنها بهره میبرد. ارث دادن علم و
جاه و امثال آن نیز همینگونه است و وارث بعد از مرگِ صاحب علم و جاه، به
امر آن دو قیام میکند، بعد از آنکه قبلا نزد دیگری بود و دیگری صاحبش بود و
از آن بهره میگرفت.
فردوسی از جمله بزرگانی است که روح و عظمت اندیشه رفیع او را در اثر گرانسنگ وی به وضوح می بینیم و تأثیر قرآن و حدیث را بر اثرش . شعر شاعر در واقع آیینه تمام نمای اندیشه،منش و شخصیت
اوست. شاعر دانسته ها و آموخته های خویش را در سروده هایش متجلی می سازد.به
همین گونه عقاید مذهبی و اندیشه های دینی وی را در کلام موزون وی می
یابیم. فردوسی نیز از جمله بزرگانی است که روح و عظمت اندیشه ی
رفیع او را در اثر گرانسنگ وی به وضوح می بینیم و تأثیر قرآن و حدیث را
برا اثرش . با نگاه به جای جای شاهنامه تأثیر قرآن را بر اندیشه ی وی می بینیم . در ابیات آغازین حکیم فرزانه می گوید : الف – تأثیر قرآن در شعر و کلام فردوسی
برخی آیات قرآن حاوی دستورات و سفارش هایی در زمینه عقاید، اخلاق، عبادات و ... است که در آرامش روانی و تعادل روحی انسان تأثیر مثبت دارد و نتیجه آن ها، سلامت روانی انسان است؛ چرا که موجب رفع اضطراب ها و نگرانی های بشر می شود و به اصطلاح او را شفا می دهد.
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ
لِّلْمُوْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا»؛ «و ما
آنچه را براى مومنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى کنیم و[لى]
ستمگران را جز زیان نمى افزاید».(1) آیات قرآن در مورد شفا بخشی آن