از جمله آیات بحثبرانگیز میان مفسران آیه 32 سوره فاطر میباشد: «ثُمَّ
أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ
ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ
بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ» (آنگاه
این کتاب را به آن کسانی که از بندگان خود که انتخابشان کردهایم به میراث
دادیم، پس بعضی از ایشان ستمگر خویشند و بعضی معتدلند، و بعضی از ایشان به
اذن خدا به سوی نعمتها میشتابند و کرم بزرگ این است). برخی نکات در این آیه شریفه حائز اهمیت میباشد که در ذیل به بررسی آنها و بیان برخی نکات پیرامونشان اشاره خواهد شد. مقصود از «اورثهم مالا کذا» این است که فلانی فلان مال
را به ارث برای آنان باقی گذاشت تا ایشان بعد از مرگ وی به امر آن مال قیام
کنند همچنانکه خود در زمان حیاتش از آنها بهره میبرد. ارث دادن علم و
جاه و امثال آن نیز همینگونه است و وارث بعد از مرگِ صاحب علم و جاه، به
امر آن دو قیام میکند، بعد از آنکه قبلا نزد دیگری بود و دیگری صاحبش بود و
از آن بهره میگرفت. بنابراین معنای
ارث دادن کتاب به قوم و مردمی، این است که کتاب را نزد ایشان بگذارد تا
نسل به نسل و از سلف به خلف دست به دست بگردد، و همه از آن برخوردار شوند.
این تعبیر در مورد قوم بنی اسرائیل نیز به کار رفته است: «وَ لَقَدْ
آتَیْنا مُوسَی الْهُدی وَ أَوْرَثْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ هُدیً
وَ ذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ» (مۆمن/53 و 54: ما به موسی هدایت دادیم، و
آن کتاب را به بنی اسرائیل سپردیم، تا هدایت و مایه تذکر خردمندان باشد) از جمله واژگان بحثانگیز در این آیه «الکتاب» است که
البته با توجه به آنچه در آیات سابق آمده است و سیاق کلام بیشک مقصود از
آن قرآن است و «ال» آن عهد ذهنی است و در نتیجه سخن کسانی که «ال» را جنس
گرفته و مطلق کتب آسمانی را مقصود کلام میدانند صحیح نیست. و کلمه «اصطفاء» از ماده «صفو» گرفته شده که معنایش
قریب به معنای اختیار است، با این تفاوت که اختیار به معنای انتخاب یک چیز
از بین چند چیز است که بهترین آنها است و اصطفاء نیز انتخاب یکی از چند
چیز است، اما آن چیزی که خالص باشد. در روایات
شیعه چنین آمده است که منظور از «سابق به خیرات» امام، مقصود از «مقتصد»
عارف به امام و مقصود از «ظالم به نفس» کسی است که امام خود را نشناسد مفسرین در اینکه منظور از این بندگان خاص چه کسانی هستند اختلاف کردهاند: ـ انبیا ـ بنی اسرائیلی که مشمول آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی
آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ»
هستند. ـ امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که قرآن را از
پیغمبر خود ارث بردهاند، علمایشان بدون واسطه و بقیه امت به واسطه علما از
قرآن بهرهمند میشوند. ـ تنها علمای امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند. ـ ذریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از اولاد
فاطمه (علیهاالسلام) هستند، که در شمار آل ابراهیم (علیه السلام) نیز قرار
داشته و مشمول آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ
إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ» خواهند بود. رسول خدا
(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز تصریح فرمودهاند که آنان عالم به قرآن
هستند، و نظر ایشان در باره قرآن صائب است و در روایت «انی تارک فیکم
الثقلین کتاب اللَّه و عترتی اهل بیتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» اهل
بیت (علیهم السلام) را ملازم قرآن میخوانند. در نتیجه معنای آیه چنین خواهد بود: پس از آنکه ما قرآن
را به تو وحی کردیم آن را به ذریه تو ارث دادیم، البته آن ذریهات که ما
اصطفایشان کردیم و از بین همه بندگان آنان را در همان روزی که آل ابراهیم
(علیه السلام) را برمیگزیدیم انتخاب کردیم. در زمینه «من» وارد بر «من عبادنا» سه احتمال مطرح شده است: ـ ابتدائیه ـ بیانیه ـ تبعیضیه که احتمال دوم نزدیک به ذهن میباشد همچنانکه در آیه
«وَ سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی» نیز سلام را بر همه بندگان
خالص فرستاده است، نه بر بعضی از ایشان. در زمینه «عبادنا» نیز دو احتمال مطرح شده است: ـ اول آنکه مقصود از آن تشریف و شرافت بخشیدن به عباد باشد. ـ دوم آنکه مقصود از آن عموم مردم بوده و معنایی تشریفی از آن برداشت نکرد. ضمیر «منهم» در عبارت «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ
مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ» دو مرجع میتواند
داشته باشد: ـ «الذین» که مقصود همان بندگان برگزیده است که در
نتیجه هر سه طایفه یعنی ظالم به نفس، مقتصد، و سابق به خیرات، در وراثت
شریکند، چیزی که هست وارث حقیقی همان عالم به کتاب، و حافظ کتاب است، که
عبارت است از سابق به خیرات. ـ این احتمال نیز وجود دارد ضمیر مزبور به کلمه
«عبادنا» برگردد، البته در صورتی که اضافه «عباد» به کلمه «نا» شرافتی به
عباد ندهد، آن وقت کلمه «فمنهم» تعلیل را میرساند، و چنین معنا میدهد: ما
تنها کتاب را به بعضی از بندگان خود ارث دادیم، و آنان عبارتند از عدهای
که ما ایشان را برگزیدیم، نه همه بندگان، چرا که برخی از بندگان ما ظالم به
نفس خود بوده، و بعضی هم میانهرو بوده، و برخی سابق به خیرات هستند، و
همه این سه طایفه صلاحیت وراثت کتاب را ندارند. وجه اول را میتوان اینگونه تأیید نمود که چه مانعی
دارد وراثت را به همه نسبت دهیم، در حالی که قائمین واقعی به امر وراثت
بعضی از افراد هستند، همچنانکه نظیر اینگونه نسبت را در آیه «وَ
أَوْرَثْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ» مشاهده میکنیم. کلمه
«اصطفاء» از ماده «صفو» گرفته شده که معنایش قریب به معنای اختیار است، با
این تفاوت که اختیار به معنای انتخاب یک چیز از بین چند چیز است که بهترین
آنها است و اصطفاء نیز انتخاب یکی از چند چیز است، اما آن چیزی که خالص
باشد و از اینکه در آیه شریفه بین سه طایفه «ظالم به نفس»،
«مقتصد»، و «سابق به سوی خیرات»، مقابله انداخته است چنین فهمیده میشود که
مراد از ظالم به نفس کسی است که گناهی به گردن داشته باشد، و این عنوان
شامل هر مسلمانی از اهل قرآن میشود، چون اهل قرآن است که عنوان اصطفاء و
وارث قرآن بر او صادق است. و مراد از «مقتصد» که به معنای متوسط است، آن کسی است
که در وسط راه، و بین طریق واقع است. و مراد از سابق به سوی خیرات به اذن
خدا، آن کسی است که از دسته اول یعنی ظالم به نفس، و از دسته دوم، یعنی
میانهروها، به درجات قرب نزدیکتر است، و این طایفه به اذن خدا نسبت به آن
دو طایفه دیگر، به خاطر فعل خیرات، امامت دارند، همچنان که خدای تعالی می
فرماید: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ». در روایات شیعه
چنین آمده است که منظور از «سابق به خیرات» امام، مقصود از «مقتصد» عارف به
امام و مقصود از «ظالم به نفس» کسی است که امام خود را نشناسد. نهایت آنکه خداوند متعال پس از نزول کتاب بر رسول گرامی
اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، قرآن را میراثی از جانب ایشان به
امتشان قرار داد. لکن تمامی افراد صلاحیت آن را ندارند که میراثبان رسول
خویش قرار گیرند. تنها کسانی به این درجه خواهند رسید که در شمار سابقان
امت بوده و همسو با کتاب گام بردارند. با در نظر گرفتن آیات دیگر قرآن و
روایات موجود در جوامع روایی شیعه و اهل سنت تنها اهل بیت رسول خدا (علیهم
السلام) صلاحیت داشتن چنین مقامی را دارند. منبع :ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، ج 17، ص 55.مقصود از کتاب
مراد از بندگان خالص خدا
نتیجه :