قرآن کریم، کتاب انسان سازى است و هدف آن، هدایت انسان به سوى کمال و برآوردن نیازهاى بشر در این مسیر است. این هدف، عمدتاً در چند محور ازجمله: اعتقادیات، اخلاقیات و احکام، پى ریزى شده است; بنابراین، قرآن، کتاب کیهان شناسى، زیست شناسى، طبابت و ... نیست، بلکه شأنش بالاتر از این معنا است و اگر دیده مى شود که گاه از مسائل علمى نیز در قرآن ذکرى به میان آمده، به دلیل مسائل دیگر است.
در مورد طبابت باید دانست که معالجه، به وسیله پزشک انجام مى گیرد; ولى شفا
با خدا است. چه بسا معالجه صورت پذیرد، ولى شفایى در کار نباشد. شفا، گاهى از راه
معمول آن، یعنى معالجه پزشک و خوردن دارو و گاهى از راه هاى دیگر به دست مى آید; به
عبارت دیگر، خدا شفا راگاه در عوامل طبیعى وگاه در معنویات و عوامل غیر طبیعى قرار
مى دهد.
قرآن نیز مى تواند عاملى معنوى براى شفاى امراض جسمى باشد. در این مورد
نیز هم خود قرآن اشاره دارد و هم از اهل بیت(ع) روایات و احادیث متعددى به دست ما
رسیده که در بیمارى هاى جسمى به قرآن پناه مى بردند و یا بیماران را به قرآن ارجاع
و پناه مى دادند و شفاى امراض را در آن جست و جو مى کردند[1]. در این جا دو نمونه
از این روایات را مى آوریم:
1. در کتاب طب الائمه از امام باقر(ع) نقل شده است
که فرمود: کسى را که سوره «حمد» و «توحید» درمان نکندهیچ چیز دیگرى درمان نخواهد
نمود. هر دردى را این دو سوره درمان مى کنند.
2. هم چنین در کتاب مکارم الاخلاق
از امام صادق(ع) نقل شده که حضرت فرمود: «لَو قُرِأَتِ الحَمدُ عَلى مَیّت سَبعِینَ
مَّرةً ثُمَّ رُدَّت فِیه الرُّوحُ ما کانَ عَجَباً»[2]; اگر پس از قرائت هفتاد بار
سوره «حمد» بر مرده اى، زنده گردد، تعجّبى نیست.[3]
قرآن نیز به شفاى معنوى و
جسمانى بشر اشاره نموده است:
1. (یـاَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ
مِنْ رَبِّکُمْ وشِفاءٌ لِما فِى الصُّدُورِ ...)[4]; اى مردم! اندرزى از سوى
پروردگارتان براى شما آمده است; و درمانى براى آنچه در سینه هاست; (درمانى براى
دلهاى شما) و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان.
2. (و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرءَانِ
ما هُوَ شِفاءٌ و رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ و لایَزیدُ الظّلِمینَ إِلاّ
خَساراً)[5]; و از قرآن آن چه را شفا و رحمت براى مؤمنان است نازل مى کنیم [در حالى
که]ستم کاران را جز خسارت نمى افزاید.
3. درباره عسل مى فرماید: (یَخرُجُ مِن
بُطونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلونُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ)[6]
آثار و فواید خواندن قرآن چیست؟
در میان کلمات گهربار پیشوایان معصوم(ع) فواید بسیارى براى
قرائت قرآن مى توان یافت که بخشى از آن چنین است:
1. خداوند، به قرائت کننده
قرآن، پاداشى بزرگ خواهد داد. پیامبراکرم(ص) فرمود: «هرکس براى رضاى خدا و آگاهى
عمیق در دین، قرآن بخواند، ثواب ملائکه و انبیا و رسولان را خواهد داشت.»[7]
2.
بالا رفتن مقام و درجه قارى در بهشت: «حفص گوید: از امام کاظم(ع) شنیدم که مى
فرمود: درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. به قارى گفته مى شود: بخوان و [در
مراتب بهشت] بالا برو. سپس مى خواند و مقامش بالا مى رود.[8]»
3. آمیخته شدن
قرآن با گوشت و خون قارى: امام صادق(ع) فرمود: «هر جوان مؤمنى که قرآن بخواند، قرآن
با گوشت و خونش آمیخته خواهد شد.[9]»
4. صفاى دل: پیامبراکرم(ص) فرمود: «بدون شک
این دل ها زنگار مى گیرد; هم چنان که آهن زنگ مى زند. عرض شد: صیقل آن به چیست؟
فرمود به قرائت قرآن.»
5 . استجابت دعا: امام باقر(ع) فرمود: «دعا را هنگام چهار
چیز غنیمت بشمارید: قرائت قرآن و ... ».[10]
6 . نورانى شدن خانه: پیامبراکرم(ص)
فرمود: «خانه هاى تان را با تلاوت قرآن نورانى کنید ... .»[11]
7. افزایش برکت
خانه: امام صادق(ع) از امیر مؤمنان على(ع) چنین نقل مى کند: «خانه اى که در آن قرآن
تلاوت و یادى از خدا شود، برکتش زیاد شده، ملائکه در آن جا حاضر مى شوند و شیاطین
را دور مى کنند ... .»[12]
8 . بهترین عبادت: پیامبر(ص) فرمود: «بهترین عبادتِ
امتِ من، تلاوت قرآن است.»[13]
9. بخشش گناهان، نوشته شدن حسنه و پاک شدن
گناهان.[14]
10. تخفیف عذاب از پدر و مادر: امام صادق(ع) مى فرماید: «هر کس قرآن
را تلاوت کند، چشمانش روشنایى مى یابد و از پدر و مادرش عذاب کم مى شود، هرچند کافر
باشند.»[15]
11. بارورى ایمان:[16]
12. روشنایى چشمان: پیامبر اکرم(ص) مى
فرماید: چشم درد داشتم، به جبرئیل شکایت کردم، گفت: پیوسته به قرآن نگاه
کن.[17]
الف) آیا احادیثى که در فضیلت و خواصّ سوره ها و آیات قرآن آمده، معتبر
و متقن است؟
ب) آیا متن و سند آن بررسى شده و مى توان براى آن سلسله سند ارائه
کرد؟
ج) آیا احادیث مزبور با قرآن، سنّت متواتر و عقل، تعارض ندارد؟
د)
احادیث با لفظ معصومین: بیان شده یا نقل به معنا شده است؟
الف) در مورد فضیلت و
خواصّ سوره هاى قرآن، روایات فراوانى نقل شده است; لیکن نمى توان در مورد آنها حکم
کلّى صادر کرد; بلکه باید یکایک روایات را بررسى و آن گاه به صحّت یا عدم آن حکم
کرد; به ویژه که روشن است برخى مغرضان به ساختن حدیث در این باره اقدام کرده
اند.
علاّمه امینى(ره) به نقل از قرطبى مى گوید: «به مردى از زهّاد که به وضع
[جعل]حدیث در فضیلت قرآن و سوره هاى آن اقدام نموده بود، گفته شد: چرا چنین
کردى؟
در جواب گفت: دیدم مردم از قرآن کناره گرفته اند، خواستم به این وسیله
آنان را به آن ترغیب نمایم!
به او گفته شد: با گفته رسول خدا: «مَنْ کَذِبَ
عَلىَّ مُتَعَمّدًا فَلْیَتَبَوّء مَقْعَدَه مِنَ النّارِ»[18]چه کردى؟ در جواب
گفت:
من به زیان او دروغ نگفته ام; بلکه به نفعش حدیث ساخته ام!
هم چنین،
وقتى از ابى عصمه (نوح بن ابى مریم مروزى) ـ که روایات فراوانى درباره فضایل یک یک
سوره هاى قرآن از عکرمه از ابن عبّاس نقل کرده است ـ سؤال شد: این همه احادیث را از
کجا آورده اى؟ در جواب گفت: «هنگامى که دیدم مردم به فقه [ابى حنیفه] و مغازى
[محمدبن اسحاق] سرگرم شده و از حفظ و قرائت قرآن اعراض کرده اند، این احادیث را
قربة الى الله وضع کردم!»[19]
ب) بیشتر این روایات، همراه با سند ذکر شده; لیکن
ذکر سند، بر صحّت آن دلالت نمى کند. و ظاهراً کتابى که سند این روایات را بررسى
کرده و صحیح را از غیرصحیح جدا کرده باشد، در دست رس نیست.
ممکن است با توجه به
روایات بتوانیم ثواب هایى را که براى قرائت آیات و سوره ها وارد شده ثابت کنیم.
برخى از این روایت ها عبارتند از:
1. قال الصادق(ع): «مَنْ سَمِعَ شَیئًا مِنَ
الثَّوابِ عَلى شَىء فَصَنَعَهُ کانَ لَهُ; وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ عَلى ما
بَلَغَهُ».
2. قال الباقر(ع): «مَنْ بَلَغَهُ ثَوابٌ مِنَ اللهِ عَلى عَمَل،
فَعَمَلَ ذلِکَ الْعَمَلَ اِلْتَماسَ ذلِکَ الثَّوابِ، أُوتِیه; وَ اِنْ لَمْ
یَکُنِ الْحَدِیثُ کَما بَلَغَهُ».[20]
مقصود این دسته روایات، آن است که اگر
کسى شنیده باشد انجام دادن فلان عمل، فلان ثواب را دارد، او هم به امید رسیدن به آن
ثواب، به انجام دادن آن عمل اقدام نماید، خداوند هم تفضّلا پاداش وعده داده شده را
به او خواهد داد; اگرچه ائمه(ع) چنان دستورى را هرگز نداده و چنان پاداش و ثوابى را
هرگز نفرموده باشند.
البته با توجه به این احادیث نمى توان نتیجه گرفت که همه
اخبارى که درباره ثواب قرائت سوره ها و آیات رسیده، صحیح است و از معصومین(ع) صادر
شده; بلکه مى توان نتیجه گرفت در مستحبات، خداوند متعال از باب تفضّل و رحمت واسعه
خودش، این ثواب ها را به بندگان عنایت مى کند. در ضمن این اخبار براى اثبات معارف
دینى و احکام شرعى قابل استدلال نیست; زیرا براى اثبات معارف دینى و احکام شرع،
نیازمند دلیل، برهان و روایات معتبر هستیم. توجّه به این نکته لازم است که اصل
استحباب قرائت سوره ها، مسلم است.
بنابراین، با توجه به مسامحه در دلایل و منابع
مستحبات که از آن به «تسامح در ادلّه سنن» تعبیر مى شود، تا جایى که از روایات
فضایل و خواصّ سوره ها و آیات قرآن، بوى وضع و ساختگى استشمام نشود و با قرآن، سنّت
و عقل مخالفت نداشته باشد، معتبر است; ولى اگر مضمون حدیثى با حکم عقل مخالف بود (و
این خود دلیل روشنى است که روایت از معصوم نبوده و دست وضع و جعل در آن راه یافته
است)[21]چنان چه روایت قطعىّ الصدور بود، توجیه و اگر قطعى الصدور نبود، کنار
گذاشته مى شود.
د) در این که احادیث مزبور، عین لفظ معصوم است یا نقل به معنا
شده، علاوه بر این که دلیلى در دست نیست، حکم کلّى نمى توان ارائه کرد; بلکه باید
یک یک بررسى شود. و اصل اولى این است که عین عبارت روایت نقل شود; چنان که روش
محدثان چنین بوده و فقها نیز بر تک تک کلمات روایت، اثر مترتب مى کنند; لیکن برخى
روایات، بر جواز نقل به معنا دلالت مى کند:
محمدبن مسلم گوید: «به امام صادق(ع)
عرض کردم: سخن شما را مى شنوم و بر آن مى افزایم یا از آن مى کاهم، فرمود: اگر نظر
به معناى حدیث دارى، منعى در میان نیست.
داودبن فرقد گوید: «به امام صادق(ع)
گفتم: کلام شما را مى شنوم، قصد دارم چنان که شنیده ام نقل کنم; امّا چنان نمى شود.
در پاسخ فرمود: به عمد چنین کارى انجام مى دهى؟ گفتم: خیر فرمود: به معنا نظر دارى؟
گفتم: آرى. فرمود: منعى در میان نیست.[22]
آیا درباره فضایل و خواصّ سوره ها و
آیات قرآن مجید، کتابى معتبر و مستند، که بتوان از آن دفاع نمود، (به زبان فارسى و
یا عربى) نوشته شده است؟
در این باره، کتاب هاى زیادى نوشته شده، هم چنین بیشتر
مفسّران در ابتداى تفسیر هر سوره، روایات فضیلت تلاوت آن را بیان کرده اند، ولى هیچ
یک بررسى دقیقى انجام نداده اند. بنابراین به صورت قطعى نمى توان حکم کرد.
منبع اندیشه قم
سلام وبلاگ زیبایی داری آیا با تبادل لینک موافقی
ممنون از لطفتون .اما ادرس وبلاگتون را فراموش کردید بگذارید