وجوه مختلفى براى اعجاز قرآن گفته شده که مى توان آنها را به سه بخش طبقه بندى نمود:
1 اعجاز لفظى قرآن.
2 اعجاز محتوایى قرآن.
3 اعجاز قرآن از جهت آورنده ى آن.
1 اعجاز لفظى قرآن
اعجاز لفظى قرآن به دوگونه مطرح شده است: اعجاز بلاغى و اعجاز عددى.
بحث اعجاز بلاغى قرآن، یا بلاغت قرآنى، از گذشته هاى دور شناخته شده بوده و تقریباً بین همه ى مذاهب اسلامى مورد التفات و توافق بوده است. البته برخى، اعجاز بلاغى قرآن را از امورى، مانند نظم، اسلوب و شیوه ى بیانى قرآن جدا کرده و گفته اند: یکى از جهات اعجاز قرآن، اعجاز بلاغى آن است و جهت دیگر آن،
نظم و اسلوب بیانى قرآن است. برخى دیگر نیز وجه اعجاز قرآن را مجموع مرکب از بلاغت و نظم و اسلوب آن دانسته اند. ولى در واقع اینها از باب تکثیر مثال است و همه ى موارد مرتبط با شیوه ى بیانى قرآن به اعجاز بلاغى قرآن بر مى گردد.شیوه ى بیانى قرآن، شیوه اى است که هیچ بشرى، حتى ساحت بلند رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)، نمى تواند به این روش سخن گوید.
توضیح آنکه: در باب «تاریخ حدیث» اهل سنت مدعى هستند که رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) از نوشتن احادیث و کلمات خودشان منع فرموده بودند و در این باره روایتى از ایشان نقل مى کنند ، آنگاه با این پرسش مواجه شده اند که چرا حضرت از کتابت حدیث نهى کرده اند؟
یکى از پاسخ هایى که داده شده و در میان اهل سنت خیلى معروف مى باشد، این است که سبب
بودند که مى توانستند همانند قران سخن بلیغ گویند، پاسخ داده است: لازمه ى این سخن، انکار اعجاز بلاغى قرآن است. به هر حال مسئله منع حضرت (صلى الله علیه وآله وسلم) از کتابت حدیث با این که احادیث ایشان، سخنان معمولى و از سوى خود نبوده، بلکه سخنانى نورانى و به هدایت الهى و مکشوف از عالم غیب بوده است و مى توانسته رهگشاى بسیارى از گرفتاریهاى امت اسلام باشد یک اشکال اساسى بر اهل سنت محسوب مى شود، از این رو در میان علماى شیعه از گذشته تا حال این ادعا که حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) از نوشتن احادیث نهى فرموده اند، نادرست شمرده شده است.
وجه دیگر اعجاز لفظى قرآن، اعجاز عددى آن است. این وجه اخیراً مطرح شده و با به کارگیرى کامپیوتر در این زمینه مورد توجه زیادى قرار گرفته است و با بیان ارتباطات عددى خاص میان الفاظ و حروف قرآن سعى شده نشان داده شود که این روابط عددى نمى تواند در سخن بشرى تحقق یابد.
2 اعجاز محتوایى قرآن
جهات مختلفى را براى اعجاز محتوایى قرآن ذکر کرده اند که ذیلًا اشاره مى شود:
أ) عدم وجود اختلاف در قرآن: آیه ى شریفه ى: افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً نیز ناظر به همین وجه اعجاز است.
ب) اخبار غیبى: در قرآن مطالبى نسبت به برخى افراد، یا بعضى از وقایع که در آینده یعنى زمان بعد از نزول آیات قرار بوده واقع شود، پیش بینى شده که به همان صورت به وقوع پیوسته است. از جمله آیات کریمه ى الم غلبت الروم فى ادنى الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون مى باشد.
ج) علوم و معارف قرآنى: در قرآن مطالبى آمده که لااقل در آن زمان هیچ بشرى نمى توانسته به آنها دسترسى پیدا کند. البته هم اکنون نیز علوم و معارف بلندى در قرآن وجود دارد که هنوز براى بشر ناشناخته مانده و بیشتر آنچه معلوم گشته از طریق خود پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) و هدایت هاى مستمر آنان بوده است، به طورى که امروز بخش قابل توجهى از احادیث را روایات اعتقادى، مباحث عقلى، نکته هاى فلسفى و کلامى و موضوعات عرفانى تشکیل مى دهد. به هرحال، حتى اگر کسى فرضاً همه ى علوم و معارف قرآنى را هم اکنون شناخته شده و در دسترس بشر بداند، هرچند به یقین در گذشته چنین نبوده است، این امر از ارزش اعجازى قرآن در این زمینه چیزى نمى کاهد. شایان توجه است که این اثبات اعجاز قرآن از طریق آورنده ى آن نیست، بلکه گفته مى شود این علوم و معارف عمیق و بلند آن قدر عظمت دارد که از افق اندیشه ى هر دانشمندى در آن روزگار بالاتر بوده است و به طور کلى اندیشه اى بشرى نبوده و نشان وحى الهى بر تارک آن دیده مى شود.
د) عجز از ابطال معارف و علومى که در قرآن آمده است: پس از گذشت سالیان دراز و بعد از این همه پیشرفت هاى علمى بشر و تبادل دانش ها و فرهنگ ها هیچ کدام از مطالبى که در قرآن آمده، ابطال نشده است و همین حقانیت قرآن و آسمانى بودن آن را اثبات مى کند.
تذکر این نکته مفید است که اگر چه شاید برخى از دانش هاى بشرى همانند منطق و ریاضى که در یک مجموعه ى مدوّن گردآورى شده و از دوران کهن به ما ارث رسیده است، ابطال نشده باشد، ولى باید توجه نمود که اولًا، این دانش ها در قالب بدیهیات اولى، یا فطرى در اندیشه ى هر خردمندى مکنون بوده است و کسانى که به تدوین این مسایل پرداخته اند، در واقع گردآورنده بوده اند، و نه آورنده. ثانیاً، به طور کلى کتاب هایى که بشر تألیف مى کند، مربوط به یک دانش خاص و پیرامون موضوع ویژه اى مى باشد، در حالى که یکى از مهم ترین ویژگى هایى که بر رخسار علوم و معارف قرآن مى درخشد، گستردگى حوزه ى مباحث آن و اشاره به ده ها مطلب در یک سخن است.
اساساً این خود، یکى دیگر از وجوه اعجاز است که چنین دانش هاى گوناگونى را در خود جاى داده است. کدام بشرى مى تواند علاوه بر دست یابى به علوم متفاوت و حوزه هاى کاملا بیگانه از هم با آن همه دقت نظر و استوارى بیان و گستردگى موضوعات چنین دانش ها را به هم آمیزد و مسایل را چنان در کنار یکدیگر قرار دهد که در صدر و ذیل سخنان، میوه هاى متفاوتى از علوم گوناگون به دست آید، به گونه اى که نه مقصود، ضایع و نه پیوستگى زایل شود و نه خطایى صورت پذیرد و این چنین قرن ها بدرخشد و از هرگونه ابطال پذیرى مصون باشد؟
3 اعجاز قرآن از جهت آورنده ى آن
این وجه که از قدیم الایام مورد بحث واقع شده، بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) فردى امّى بوده، و چگونه مى توانسته است در میان جزیرة العرب که اصولًا با دانش و فرهنگ بیگانه بودند، چنین کتابى از پیش خود بیاورد.
شایان ذکر است که بحث اعجاز، اگرچه معمولا در مباحث علوم قرآنى مطرح مى شود، در واقع بحثى کلامى است. از این رو در برخى کتب کلامى هم ذکر شده است.
منابع مطالعه بیشتر:
مهدى هادوى تهرانى، مبانى کلامى اجتهاد، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، قم، چاپ اول، 1377.
منبع:اندیشه قلم