توجه به آماج توهین هاى جهان غرب به دین اسلام و جلوه دادن آئین اسلام به عنوان
دین خشونت طلب و دستاویز قرار دادن آیات جهاد در قرآن، براى اهداف ناشایسته خود؛
نگارنده را بر این واداشت که به بررسى دیدگاه اسلام راجع به اهمیت برقرارى ارتباط
با ملل دیگر و چگونگى همزیستى و نحوه ارتباط دیپلماسى با کشورهاى غیر اسلامى
بپردازد و اثبات نماید که اسلام دین خشونت طلبى نیست؛ بلکه اصل اول در اسلام
همزیستى مسالمت آمیز با ملل دیگر با شرایطى که در قرآن کریم آمده است مى باشد.
قرآن در یک دسته بندى ارتباط با کفار را به سه قسم تقسیم مى کند:
۱- ملت هاى
غیر مسلمان که حقوق مسلمانان را محترم مى شمارند و براى مسلمانان احترام قائل اند و
با آنها ارتباط دوستانه دارند.
۲- ملت هاى غیر مسلمانى که با ملت مسلمان در حال
جنگ، دعوا و مبارزه مى باشند و با آنها ارتباط خصمانه دارند و در پى نابودى امت
اسلام مى باشند.
۳- ملت هایى که با مسلمانان نه در حال جنگ مى باشند و نه ارتباط
دوستانه دارند، بلکه هیچ گونه ارتباطى با امت (کشورهاى) اسلامى ندارند.
با دیگران در صورت تمایل آنها به همزیستى و برقرارى ارتبـاط مى باشد. در میان اندیشمندان و فرق اسلامى افرادى هستند که اصل اولى در اسلام را بر جهاد و مبارزه مى دانند نه بر قرارى ارتباط. ولى چنین دیدگاهى مورد قبول نمى باشد، زیرا اگر فرض کنیم که هدف از جهاد در اسلام کشورگشایى باشد (که چنین فرضى اساساً غلط است) باز هر عاقل و خردمندى ترجیح مى دهد که قبل از مبارزه و جنگ، طرف مقابل را از راه هاى دیگر وادار به تسلیم نماید؛ بنابراین طرح اصل اولویت جهاد با وجود راههاى دیپلماسى مفهوم نخواهد داشت، زیرا هدف استراتژیکى اسلام، هدایت و دعوت ملل دیگر به پیروى از مسیر حق مى باشد، به همین دلیل پیامبر اسلام(ص) قبل از هر جهاد و مبارزه، مکرراً سفیران خود را براى دعوت طرف مخالف به حل مسئله از راه هاى گفت و گو مى فرستادند. صفحات تاریخ گواه این مدعا مى باشد، قرآن نیز بار ها به این امر اشاره نموده و مى فرماید: « وَ دَاعِیًا إلَى اللَّهِ بِإِذنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنِیرًا؛ و [پیامبر] دعوت کننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابناک است.» هدف از دعوت ملل دیگر اساساً رهایى آنها از گرفتارى در چاه ضلالت مى باشد. قرآن مى خواهد ملت هاى غیر اسلامى را به راه رستگارى دعوت نماید تا از این طریق بتوانند به زندگى اى بپردازند که متضمن سعادت دنیا و آخرت آنها باشد. لذا مى فرماید: « إِنَّ هَذَا اْلْقُرانَ یَهْدِى لِلَّتِى هِیَ أَقْوَم؛ قطعاً این قرآن به [آئینى]که خود پایدارتر است، راه مى نماید.»
برقرارى ارتباط میان ملت ها از دیدگاه قرآن بر اساس یک سرى اصول و پایه هایى استوار مى باشد که به صورت اختصار به برخى از آنها در نوشتار زیر اشاره خواهیم نمود.
از آنجایى که در نخستین ارتباط میان انسان ها ذهنیت هاى افراد
نسبت به همدیگر شکل مى گیرد شایسته است که فرد یا افراد برقرار کننده ارتباط توجه
داشته باشند که یکى از شروط اساسى ارتباط، مجذوب نمودن طرف مقابل به گفتار نیکو و
زیبا است؛ اگر فرد یا افراد در برقرار کردن نخستین ارتباط با مخاطب از حسن کلام و
آراستگى ظاهرى برخوردار نباشند، در ادامه از برقرارى ارتباط و تأثیرگذارى بر مخاطب
ناتوان خواهند ماند و فرد شنونده از توجه نمودن به کلام او خوددارى خواهد نمود،
نیکویى و آراستگى کلام منحصر به ارتباط میان فردى نیست زیرا در دنیاى امروز از
آنجایى که برقرارى ارتباط بیشتر از طریق رسانه ها صورت مى گیرد، قواعد مذکور در
مورد رسانه ها و ارتبـاط جمعى نیز صادق خواهـد بود و این مسئله در روابط بین الملل
از اهمیت بیشترى برخوردار مى باشد. به جهت این که یکى از هدف هاى اساسى ارتباط بین
المللى تحت تأثیر قرار دادن ملت هاى دیگر و جذب آنها به ارزش ها و فرهنگ ملت
برقرارکننده ارتباط مى باشد و این امر مهم دست یافتنى نیست مگر این که در مرحله اول
دیگران را مجذوب گفتار و رفتار نیکوى خود نماید؛ گفتار نیکو برترى فرهنگى یک کشور و
ملت را مى رساند که در قالب گفتمان فرهنگى قابل طرح مى باشد. خداوند در قرآن از
گفتار نیکو به اخذ پیمان یاد مى کند و مى فرماید: « ... وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ
حُسْنًا؛. ... و با مردم به نیکویى سخن بگویید!» .
جالب توجه این که گفتار نیکو
را در زمره عبادت خدا، احسان با پدر و مادر، خویشاوندان، یتیمان، مساکین و برپا
داشتن نماز و اداى زکات قرار مى دهد که حکایت از اهمیت و ارزش گفتار نیکو دارد.
علامه طباطبایى در ذیل این آیه مى گوید که حسن مصدر است به معنى صفتى که براى
مبالغه آمده و حسن کنایه از معاشرت با انسان ها مى باشد اعم از کافران و مؤمنان.
ایشان فراتر از تحلیل ما معتقد است که جنگ با معاشرت نیکو منافات ندارد حتى اگر آیه
قتال جنگ نسخ کننده این آیه باشد زیرا مورد جنگ با مورد معاشرت نیکو با هم تفاوت
دارد. پس جنگ و معاشرت نیکو منافاتى با یکدیگر ندارند. چنان که گفتار خشن در مورد
تربیت و تأدیب با معاشرت نیکو منافات ندارد. علامه طبرسى در ذیل این آیه مى گوید:
«در «وَ قُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا» بعد از اخبار، به خطاب عدول نموده زیرا خواسته
انسان ها را عیناً مورد خطاب قرار بدهد. ایشان از قول ربیع بن انس گفتار نیکو را
گفتار معروف معنى مى کند و روایت جابر از امام باقر (ع) را ذکر مى کند که امام مى
فرماید با مردم به گونه اى سخن نیکو بگویید که دوست دارید با شما همان گونه نیکو
سخن بگویند، چون خداوند از لعن و دشنام دادن و... خشمناک مى شود.»
گفتـار نرم در روابط دیپلماسى اسلام از اهمیت ویـژه اى برخوردار
مى باشـد، زیرا برقرارى ارتبـاط بین الملل بر پایه یک سرى اهداف صورت مى گیرد که
براى تحقق آن اهداف باید اصولى را به عنوان پیش شرط آن به کار بست تا به مقصد اصلى
دست یافت. در روابط بین الملل از منظر قرآن گفتار نرم و بدون خشونت از جمله پیش شرط
هاى تحقق رسالت انبیاء الهى محسوب مى شود به جهت این که انبیاء الهى مبعوث شده اند
تا انسان ها را به سوى سعادت، رستگارى و راه راست راهنمایى نمایند و انسان ها را از
ضلالت و گمراهى بر حذر دارند؛ تحقق چنین هدفى با رفتار خشن محقق نخواهد شد؛ زیرا
اولاً مربى و راهنما معمولاً افرادى هستند که توسط افراد بالاتر از خودشان که از
ویژگى هاى خاصى برخوردارند تربیت یافته اند و شیوه و راه هاى برقرارى ارتباط با
دیگران را به آنها آموخته اند. ثانیاً؛ متابعت و پیروى یا هدایت براى مدتى پایدار
از طریق خشونت و زور دست یافتنى نیست، به این جهت که هدایت یافتگان یا متابعت
کنندگان اگر به صورت اجبارى وادار به پذیرش رفتارى گردند، قطعاً در نخستین فرصت از
متابعت سر باز خواهند زد، در حالى که برقرارکنندگان ارتباط و ارسال کنندگان پیام
خواهان پایدارى تغییر در رفتار مخاطبان مى باشند. ثالثاً؛ اگر ابزارهاى مختلفى براى
تأثیر گذاشتن بر مخاطب و دریافت کنندگان پیام وجود داشته باشد، عقل انسان سلیم
اقتضا مى کند ابزارهایى را برگزیند که با هزینه کم بیشترین، بهترین و ماندگارترین
تأثیر را داشته باشد، لذا اگر امر دایر شود میان برخورد و رفتار با خشونت که نیاز
به پرداخت بهاى زیاد دارد (از طرفى این روش براى تحقق اهداف به صورت پایدار مفید
نخواهد بود) و راهى بدون خشونت که با کمترین هزینه مى تواند انسان را به اهدافش به
صورت پایدار نائل کند، قطعاً راه دوم برگزیده خواهد شد.
در ارتباط بین الملل از
منظر قرآن مواردى که ذکر گردید به طور کامل رعایت گردیده که در اینجا به عنوان مثال
به برقرارى ارتباط دیپلماسى حضرت موسى (ع) و برادرش با فرعون اشاره مى کنیم. وقتى
حضرت موسى(ع) مأمور مى شود که فرعون را دعوت به پیروى از دستورات خداوند تبارک و
تعالى نماید به موسى ابلاغ مى شود که با فرعون با گفتار لیِّن، نرم و بدون خشونت به
گفت و گو بپردازد تا بتواند در او نفوذ کند یا اثر بگذارد: « فَقُولاَ لهُ قَوْلًا
لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى؛ باسخن نرم با او سخن بگویید، شاید
متذکر شود یا از خدا بترسد. » علامه طباطبایى در ذیل آیه مى گوید: « از واجبات آداب
دعوت، سخن گفتن به غیر خشونت مى باشد». جالب توجه این که قرآن برخلاف پندار خیلى ها
که ابزار خشونت را در موعظه مؤمنان و دعوت آنها به پیروى از دین برمى گزینند، دستور
مى دهد که با طغیانگرانى مانند فرعون با گفتار نرم به دعوت بپردازد. این آیه مى
تواند راهنماى خوبى براى آمران به معروف و ناهیان از منکر در مورد برادران و
خواهران مسلمان باشد.
***
منبع :دانشنامه موضوعی قران