قرآن کلام خداست و بارقههاى امیدبخش آن در رگ عالم جارى است، سخن از فیروزه کلامى است که برخاسته از حنجره ملکوت سموات و خود نشانهای از حقایق و کمالات است. کلامیجوشیده از چشمهسار آفرینش و متصل به دریاى حقیقت که ما در این شوره زار دنیا به تکاپوى آن به سر میبریم.
قرآن کلام خداست و بارقههاى امیدبخش آن دررگ عالم جارى است، سخن از
فیروزة کلامى است که برخاسته از حنجرة ملکوت سموات و خود نشانهای از حقایق
و کمالات است . کلامیجوشیده از چشمهسار آفرینش و متصل به دریاى حقیقت که
ما در این شوره زار دنیا به تکاپوى آن بسر میبریم
.یکی از اصول برترى قرآن همین است که مستقیماً از جانب خدا و توسط فرشته
وحى الهى بر قلب پاک رسول خدا (ص) نازل شده و کلام خداست که تا کنون نیز
خدشه و تحریفى در آن ایجاد نشده است. «انا نحن نزلنا الذکر و انا له
لحافظون (1) و نیز از آن جهت که برنامة کامل سعادت بشری و راه هدایت
انسانهاست و نیز از جهات دیگر بر سایر کتب آسمانى دیگر برترى دارد. برهمین
اساس درمیان پیروان سایر ادیان نیز از احترام خاصى برخورداراست.
علاوه برآن قرآن، داراى ظاهرى زیبا و در عین حال معانی ژرف و عمیقى
دارد.وسرچشمههاى علوم عالم درآن نهفته و از حقایق ناگفته عالم برخوردار
است. درواقع روح و معناى وسیع آن درقالب کلمات یک کتاب نمى گنجد بلکه فراتر
از قالب الفاظ است.
حرف قرآن را مدان چون ظاهر است زیر ظاهر باطنى هم قاهر است. «مولوی»
ـ قرآن بلیغترین و شیواترین کلام است و اعجاز قرائت و شیوایی کلام آن
تاثیر شگرفى بر روح و جان قارى و مستمع مى گذارد
پیامبر اکرم (ص)دراین باره فرمودند:
«اصدق القول و ابلغ الموعظه و احسن القصص کتاب الله».(2)ما اگر به آیات
قرآن قدری با دقت و تامل بنگریم و به ماوراى آن بیندیشیم به حقائق
نورانیاش دست خواهیم یافت و عظمت الهى را در کلامش به خوبى درک خواهیم
کرد.
قرآن از این جهت که سخن خداست، حامل آثار وضعى و هدایتبخش داردونفوذآن بر قلبها بسیار است.
خداوند قرآن را براى هدایت بشر نازل کرده و در آن طریق هدایتش را تجلى
ساخته است چنانچه پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «و لقد تجلی الله فى کلامه و
لکنهم لایبصرون»(3) خدا به تحقیق در کلام خود تجلى یافته اما بشر آن را
بخوبى درک نمیکند.
قرآن چراغ راه هدایت بشر براى همه زمانهاوبراى همه نسلهاست بنابراین باید
بیش از پیش بکوشیم تااز هدایت هاى آن بهره مندشویم و در کنار آن از همه
امت ها پیشى بگیریم و لحظهاى از این چراغ روشنگر و هدایتبخش غافل نگردیم.
قال رسول الله (ص):
اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلمه فعلیکم بالقرآن. (4)
قرآن مبتنى بر شیوههاى نصح و موعظة حسنه و بلاغت مبین نازل شده است.
چنانکه امام صادق (ع) فرمودند:
«ان هذا القرآن فیه منادى الهدى و مصابیح الدجی(5)
در قرآن راهها و شیوههاى صحیح هدایتبخشى و انوار هدایت بشرى وجود دارد. و
آن کس که قول خدا را راهنماى خود قرار دهد، استوارترین راه هدایت رایافته
است.
اهمیت این بعد از قرآن به حدى است که نه تنهاازماخواسته شده است به قرآن
رجوع کنیم وبدان تمسک جوئیم بلکه از توجه به غیر آن نیز منع شدیم چنانکه
امام رضا (ع) فرمودند:
«لاتطلبوا الهدى فى غیر القرآن قتضلوا»(6).
در غیر از قرآن هدایت نجویید که گمراه خواهید شد.
شرط بهرهمندى از قرآن این است که به آن سهل و سبک ننگریم وسعی کنیم به همه
ابعاد هدایتگرى اش پى ببریم همانطورکه امام على (ع) با توجه به اقوام بودن
بعد هدایت قرآن مى فرماید:
«من اختار قول الله دلیلاً فهدى الى اللتى هى اقوم»(7) هرکس که فرموده خدا را دلیل راه خود قراردهد پس به طریق اقوم هدایت خواهد شد.
بنابراین آیات «ذلک الکتاب لاریب فیه هدى للمتقین»(8) و «ان هذا القرآن
یهدى للتى هى اقوم» (9) نیز به همین بعد مهم قرآن اشاره دارند.
قال الله تعالی: «و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء». (10)
ما بر تو کتابى نازل کردیم که بیانگر همه چیزهاست.
در قرآن علم اولین و آخرین و آنچه که بشر در دوران عمر خود با آن روبرومی
شودو بدان نیازپیدامى کند نهفته است. یعنى علوم اعصار گذشته و آینده، همه
در قرآن جمع است و از آنجا که آیات آن برگرفته از علوم آسمانى است،
بنابراین هرکس در هر زمانى که تفسیر خاصى از آن ارائه نماید، فصل الخطاب
آن بحساب نمى آید. چنانکه پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«من اراد الاولین و الآخرین فلیثور القرآن» (11).
هرکس بخواهد علم اولین و آخرین را دریابد پس به قرآن رجوع نماید.
هرکسى از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
علاوه این آیات «و ما فرطنا فى الکتاب من شیء»(12). و «لا رطب ولا یابس الى
فى کتاب مبین».(13) وآیات مشابه آنها در قرآن به همین بعد جامعیت و کمال
علمى و معنوى آن اشاره دارند. و کلمات"لایعلمون" و" لایفقهون" درقرآن بدان
معناست که بشر به معناى قرآن نخواهد رسید.همانطورکه حضرت علی (ع) فرمودند:
«ما من شیء الا و علمه فى القرآن و لکن عقول الرجال یعجز عنه».(14) یعنى
هیچ چیزى در عالم وجود ندارد مگر آنکه علمش در قرآن است و لیکن عقول بشر از
درک آن عاجز است.
قال على (ع) «تعلموا القرآن فانه احسن الحدیث و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب."(15)
قرآن را فرا بگیرید که برترین کلام است. و در آن بیندیشید که بهار قلبهاست.
بعد از شناخت جایگاه و درک فضائل قرآن لازم است که به فراگیرى صحیح علوم آن
بپردازیم. چرا که قرآن محور اساسى دین و کتاب قانون الهی است و بر هر
مسلمانى لازم است که در راه فراگیرى آن بکوشد دراین باره امام صادق (ع)
فرمودند:
«ینبغی للمؤمن ان لایموت حتى یتعلم القرآن او یکون فی تعلمه».(16)
شایسته است که مسلمان مومن از دنیا نرود مگر آن که قرآن را فراگرفته و یا در حال فراگیرى آن باشد...
علاوه بر فراگیرى قرآن وظیفه تعلیم آن به دیگران نیز بر گردن ماست چنانکه پیامبر اکرم (ص) میفرماید:
«خیرکم من تعلم القرآن و علمه».(17)بهترین شما کسى است که قرآن رافرابگیردوبه دیگران نیزبیاموزد...
و این نه بعنوان یک حق بلکه یک تکلیف براى مسلمان تعیین شده است تا در راستاى فرادهى قرآن به دیگران نیز کوشا باشد.
قال رسول الله (ص): «افضل العباده قراءه القرآن».(18)
برترین عبادات قرائت صحیح قرآن است.
بعد از فراگیرى قرآن نوبت به قرائت آن میرسد زیرا فراگیری مقدمهاى است
براى عمل نیکوى قرائت و نیز تلاوت قرآن در همه حال. البته محدود کردن قرائت
قرآن به مجالس ختم و استخاره و یا ترک تلاوت به جهت سبک شمردن آن عملى است
که مورد غضب خداوندواقع می شود چنانکه حضرت رسول (ص) فرمودند: «علیک
بتلاوه القرآن على کل حال».(19)
قال الله تعالی، «و اذا قرى القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلکم
ترحمون».(20) هرگاه که قرآن خوانده میشود به آن از دل و جان گوش فرا دهید و
سکوتى همراه با تدبر پیشه کنید باشد که مورد رحمت قرآن قرار بگیرید.استماع
قرآن در کنار قرائت آن ارزش والائى دارد. و این براى کسانى که از نعمت علم
به آن برخوردارند لازم است. البته دیگران نیزمى توانندباگوش دادن به تلاوت
قرآن در ثواب تلاوت آن شریک شوند.
از آنجا که استماع در لغت به معنى گوش فرا دادن با دقت و تدبر است قارى و
یا مستمع هر کدام موفق به تدبر در آن شوند، به هدف آن یعنى همان درک حقیقت
نزدیکترمى شوند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «قاری القرآن و المستمع له فى
الاجر سواء».(21) چو قرآن بخوانند دیگر خموش به آیات قرآن فرا داد گوش
از دیگر وظایف ما در برابر قرآن تدبر در معناى آن است و خداوند نیزفلسفه
نزول قرآن را بر همین محور بیان فرموده است «کتاب انزلناها مبارکاً
لیدبروا آیاته و لیتذکروا اولوالالباب».(22)
قرآن کتاب مبارکى است که ما آن را نازل کردیم تا همه در آیاتش اندیشه کنند
ودانایان ازآن پندگیرند.... تدبر در قرآن از امور لازم و ضروری است وچون در
راستاى درک معناى قرآن است زمنیه را براى عمل به آن فراهم میسازد.و باید
دانست که روح والاى قرآن بدون تدبر در آیات بدست نمیآید چنانکه حضرت على
(ع) فرمودند:
«الا لاخیر فى قراته لیس فیها تدبر». (23)
قرائت بدون تدبر لقلقهاى بیش نیست .
اگرچه ثواب و بهرة خاص خودش را در بر دارد اما کامل نیست و به هدف منتهى
نمیشود.چرا که تلاوت، مقدمه درک قرآن است و درک آن نیز بدون اندیشیدن حاصل
نمیشود. مسئله تدبرنکردن حکایت کسانى است که خداوند درباره آنها
میفرماید:
«افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها». (24)
آیا(منافقان)درآیات قرآن اندیشه نمى کنندیابردلهایشان خودمهر(جهل ونفاق)زده اند.
اصل برجسته و هدف غایى نزول قرآن و تعلم و قرائت وهمچنین تدبر در آن همه و همه براى عمل است چنانکه خداوند میفرماید:
«هذا الکتاب انزلناه مبارکاً فاتبعوه».(25) این کتاب را مبارک نازل نمودیم
پس، از آن تبعیت نمائید...و لذا کسانى که به قرآن عمل نمیکنند و تنها به
قرائت آن اکتفاء میکنند، در واقع به شان و مقام والایش بیاحترامی کرده
اند.. امام صادق (ع) درباره نتیجه کارچنین افرادى میفرماید:
«رب تالى القرآن و القرآن یلعنه».(26)چه بسا تلاوت کنندة قرآن که قرآن
لعنتش میکند... وقتى از حضرت سئوال شد آنان کیانند فرمود کسانی که قرآن را
میخوانند اما به آن عمل نمیکنند به تعبیر امام صادق (ع) قرائت قرآن بدون
عمل به آن به مثابه تمسخر نسبت به آیات آن است چنانکه میفرماید:
«من قراء القرآن من هذه الامه ثم دخل النار فهو ممن کان یتخذ بآیات الله
هزوا». (27)کسى که قرآن رابخواندولى به آن عمل نکندبه آتش دوزخ
دچارخواهدشدچراکه گوئى دردنیا به تمسخرقرآن مشغول بوده است.
لزوم سخن گفتن از حقیقت قرآن به هدف آرمانى نزول آن برمیگردد چرا که
قرائت و تلاوت قرآن بدون درک معنى و مفهوم و حقیقت آن بیفایده است و عملاً
زمینه را براى عمل به آن فراهم نمیسازد.به همین خاطر آنان که اهل قرآن
هستند باید در راستاى کشف حقیقت آن و نیز تفهیم آن به دیگران بکوشند و
حقیقت آن را از براى مردم منکشف سازند، البته باید دانست که علم راسخ قرآن و
تاویل و تفسیر آن در نزد اهل بیت (ع) است. بنابراین نمیتوان بدون
بهرهگیری از چشمههاى جوشان کلام و علوم آسمانى آنها به حقیقت قرآن دست
یافت. چنانچه امام باقر (ع) فرمود: «ان ما اوتینا تفسیر القرآن و
احکامه».(28) از جمله علومى که به ما داده شده همانا علم تفسیر قرآن و
احکام آن است. امام صادق (ع) نیز فرمودند:
«نحن الراسخون فى العلم و نحن نعلم تاویله».(29) ما بحق راسخان در علم تفسیر قرآنیم و ما تاویل آیات آن را بخوبى میدانیم.
حفظ کردن قرآن در دو مفهوم بکارمى رود:یکى محافظت از حریم قرآن و دیگرى
حفظ آیات آن. مراد مانیز در این مطلب نوع دوم آن است.قال رسول الله (ص):
«لایعذب الله قلباً وعی القرآن».(30) خداوند قلبى را که قرآن را در خود جاى
داده عذاب نمیکند.حفظ کردن قرآن و آیات نورانى آن فکر و ذهن و چشم دل بشر
را روشن میسازد و ذکر و یاد الهى را در دلها دوام میبخشد و نیز به انسان
توفیق رشد و آشنائى با حقایق و معارف آسمانى آن عطا میکند چرا که آیات
قرآن با آن روح وسیعش در ذهن افراد جارى می شود و به فرموده امام صادق (ع)
توفیق عمل به آن رانیز برای افراد بیشتر فراهم میسازد.
«الحاقط بالقرآن و العامل به مع السفره الکرام البرره». (31) در این روایت
حفظ قرآن با عمل نمودن به قرین هم بیان شده اند. یعنى حافظ قرآن وعمل کننده
به آن با سفیران طریق کرامت الهى همراه خواهد بود.علاوه بر این خود حفظ
کردن قرآن داراى ارزش و اجر شایستهای است چنانکه امام صادق (ع) فرمودند:
«اى الذى یعالج القرآن و یحفظه بمشقه منه و قله حفظ له اجران"(32) کسى که
قرآن را با مشقت و تحمل سختی حفظ میکند، دو اجر در پیش دارد یکى اجر نفس
کار است و دیگری اجر توفیق عمل …
حافظان حقیقى قرآن همان عاملان به آنند که پیامبر اکرم (ص) آنها را برترین گروه امت خویش بیان فرموده است:
«اشراف امتى حمله القرآن»(33).
و این گروه وارسته اگر حفظ کردنشان با درک مفاهیم و روح والاى قرآن و نیز
عمل به آن همراه باشند اهل بهشت خواهند بود چنانکه پیامبر اکرم (ص)
فرمودند: «حمله القرآن عرفاء اهل الجنه».(34) حاملان قرآن عرفاء اهل بهشت
خواهند بود.
1 ـ سورة حجر آیة 9.
2 ـ امالى شیخ صدوق ص 394.
3 ـ عوالى الاوالى خ 4 ص 119.
4 ـ اصول کافى ج 2 ص 599.
5 ـ اصول کافى ج 2 خطبه ص 599.
6 ـ امالى شیخ صدوق ص 438.
7 ـ نهجالبلاغه ص 205 و خطبه 147.
8 ـ سورة بقره آیة 1 و 2.
9 ـ سورة اسراء آیة 6.